سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای خودم باصدای بلند

دروازه‌بان‌

 


گفتم: در گروه خودتان چه کاره ای ؟


گفت: دروازه بان دلم!


گفتم: این هم شد کار ؟ برو تو خط حمله.


گفت: فکرم از دروازه مطمئن نیست. دلم یک دروازه است. اگر کنترل نکنم، می بینی پی در پی گل می خورم.


گفتم: مثلاً چه گلی ؟


گفت: گل گناه، گل هوس، گل غرور، گل دوستیهای حساب نشده، گل غفلت از آینده و آخرت!


گفتم: چطور است جمع شویم و با « تیم ابلیس » مسابقه دهیم؟


گفت: به شرط اینکه خودم دروازه بان باشم، چون می دانم که از چه زاویه ای « توپ گناه» را به طرف دروازه ی دلها، شوت می کنند.


گفتم: قبول. ولی از کجا این تجربه را کسب کرده ای؟


گفت: زاویة حملة ابلیس « غفلت» است و « غرور». وقتی چراغ « یاد» خاموش می شود ، غرور به دشمن« گرا» می دهد، آنگاه گل گناه دروازه دل را می گشاید.

شیطان حریف قدری است، نمی شود آن را دست کم گرفت.


گفتم: پس تو « خط دفاع» را بیشتر دوست داری!


گفت: آدم اگر نتواند دفاع خوبی داشته باشد، مهاجم خوبی هم نمی شود.


گفتم: دیگر کدام زاویه را باید مراقب بود؟


گفت: خواهی نخوری ز تیم ابلیس شکست

باید به دفاع از دل و دیده نشست

چون شوت شود به سوی دل توپ گناه

دروازة دل به روی آن باید بست


گفتم : دروازه بانی هم عجب لذتی دارد!


گفت : به شرط آنکه گل نخوری و حمله شیطان را دفع کنی. « جهاد با نفس» به همین جهت بالاترین مبارزه هاست.

منبع:
گردان غواصی یاسین


ارسال شده در توسط شیخ احمد